چگونه نقاشی ساختمان مدرن جلوه ‌ای خاص و جذاب به دکوراسیون داخلی می‌دهد؟

اهل گشت‌وگذار در صفحات اجتماعی، مثل اینستاگرام هستید؟ خب اگر مثل من جوابتان یک بله‌ی بلند است، حتماً چندباری چشمتان به خانه‌هایی که در رنگ و نور غرق شده‌اند افتاده است. این خانه‌های جذاب حسابی دل من را برده‌بودند. جالب‌تر این‌که تعداد زیادی از آن‌ها خانه‌هایی کوچک بودند و می‌شد با چند تغییر جزئی به این دکوراسیون جذاب نزدیک شد. خب من عاشق تحقیق هستم برای همین هم به سراغ دوست عزیزم گوگل رفتم و حسابی راجع به نقاشی ساختمان مدرن تحقیق کردم؛ اگر شما هم یک دفترکار ساده دارید و از کمی مدرن شدن استقبال می‌کنید یا دوست دارید مثل داستان‌های تخیلی با یک چشمک زدن حال و هوای خانه‌تان را عوض کنید؛ تا انتهای این متن با من همراه باشید.

چرا  امروزه نقاشی ساختمان به سبک مدرن پرطرفدار است؟

اگر کمی به گذشته برگردیم؛ دفتر کار بسیاری از پدران ما، دست کمی از زیرزمین وزارت سحر و جادوی هری پاتر نداشت. کلی اتاق تو در توی دلگیر که همه ثانیه‌شماری می‌کردند زودتر از شرشان خلاص شوند؛ اما حالا به لطف نقاشی مدرن ساختمان، رنگ دیوارهای یک دفتر کار، بخشی از هویت آن کسب و کار هستند. مثلا اگر شما در یک انتشارات با کلی جوان شلوغ مشغول به کار شوید. ممکن است خیلی زود با کلی دیوار سبز دلبر محاصره بشوید. دیوارهایی که خیلی زود جوری بهشان وابسته می‌شوید که حتی دوست ندارید به خانه بیایید.

در واقع نقاشی ساختمان مدرن مثل یک ذره‌بین بزرگ می‌ماند، کافی است آن را در جای درست استفاده کنید و بعد جادو اتفاق می‌افتد و خیلی زود همان مبل خسته کننده تبدیل به یکی از زیباترین مبل‌های دنیا می‌شود. کی از این همه جذابیت بدش می‌آید؟ رنگ ‌آمیزی مدرن ساختمان باعث می‌شود که شما به یک پالت بزرگ رنگ دسترسی داشته‌باشید و بتوانید با حال و هوای هر بخش یک رنگ جذاب و جدید را مهمان خانه و محل کارتان کنید.

چند طرح نقاشی ساختمان مدرن با مدل‌های فوق زیبا

همان‌طور‌که گفتم من دنبال رنگی‌تر کردن جهان اطرافم هستم، پس رفتم و حسابی در میان عکس‌های اینترنتی جستجو کردم. بعد چشم‌هایم را بستم و به تک تک رنگ‌ها فکر کردم به این‌ که اگر من صاحب این خانه یا دفتر کار بودم، چه می‌شد؟

خبر اول این‌که من هیچ وقت صاحب خانه‌ای مثل تصویر بالا نمی‌شوم اما حس‌هایم که کار می‌کنند.  اولین حسی که از این تصویر گرفتم یک حس تازگی بود. دیوارهایی با رنگ آبی که جلوه‌ی جدیدی داشتند و در کنار رنگ گرم کفپوش، حسی شبیه به هم‌جواری آب دریا و ساحل را تداعی می‌کردند؛ البته سقف هم از مهمانی رنگ‌ها بی نصیب نمانده‌ بود و برای این‌که رنگ و لعابی بگیرد با یک لوستر خیلی هماهنگ، تزیین شده‌ بود. آبی رنگ جدیت و آرامش و مدیریت است؛ به نظرتان  این‌جا خانه یک مدیر سخت‌کوش است؟

به تصویر پایین نگاه می‌کنم و با خودم می‌گویم این‌جا می‌تواند اتاق خواب یا اتاق مطالعه‌ باشد. رنگ آبی از آن رنگ‌ها است که بسیاری از روانشناس‌ها به آن رنگ آرامش می‌گویند و تحقیقات نشان داده‌است که رنگ آبی می‌تواند ضربان قلب را تا حد زیادی پایین بیاورد. فکر می‌کنم وسط این اتاق بخوابم و جایی وسط یک خواب چشم‌هایم را باز کنم. قطعاً فکر می‌کنم با این تغیر طیف رنگی وسط آسمان هستم و از همان  وسط، یک پنجره باز کردم  تا به اهالی زمین سلام کنم.

بین خودمان باشد سفید یک رنگ خنثی است اما آن را کنار یک رنگ زندگی‌بخش و مهربان مثل همین صورتی قرار می‌دهم  و بعد کمی کرم جذاب الهام بخش به آن اضافه می‌کنم و صبر می‌کنم تا معجزه‌ای مثل تصویر پایین اتفاق بیفتد. تازه سفید رنگی‌ست که خیلی خوب با رنگ‌های دیگر جفت و جور می‌شود، پس می‌توانم  به تدریج کلی رنگ در کنارش داشه باشم و از هارمونی جذابشان کیف کنم. مثل همین تصویر کناری سفید که با آبی دوست شده‌است؛ و تازه به یک دوستی ساده هم اکتفا نکردند و آبی خیلی دلبرانه و موج‌دار به سمت سفید حرکت کرده‌است.

سفید یک دست مثل این خانه سفید پایینی شاید در نگاه اول خسته کننده باشد؛ اما این یک طرح خام است. صبر کنید تا آن کفپوش‌های زرشکی را به آن اضافه کنم….؛ اما انگار بدون وسیله هم همچنان اصیل است چرا؟ دقیقاً به چی نگاه می‌کنم؟ یک فضای خالی که آماده است هر تغییری را بپذیرد.  فضایی بزرگ و بی‌انتها و  البته پر از نور، چرا که این وظیفه‌‌ی سفید است. سفید می‌تواند مثل یک آیینه نور و ابعاد  را چند برابر کند؛ البته حالا که دقت می‌کنم می‌بینم این خانه چندان هم ساده نیست؛ به آن گچ‌بری‌های کوچک نگاه کنید؛ یا آن طلایی‌های گرم طبقه بالا که دوست دارند چند برابر بشوند. خب سفید کار خودش را کرد. یک گوشه ایستاده و اجازه داده تخیلم و چشم‌هایم جزییات را بسازند و ببینند.

اگر یک روان‌شناس بودم حتماً اتاقی مثل اتاق تصویر زیر را دوست داشتم؛ یک قهوه‌ای گرم آن گوشه با یک مبل سفید، که البته حواسم هست با چند کوسن به رنگ مرجان‌های گرم، حسابی سردی‌اش را بگیرم و فضا را دوستانه‌تر از چیزی که فکرش را بکنید نشان بدهم؛ آن تابلوی کوهستان و میز چوبی  گرم وسط اتاق و البته نورپردازی سقفی هم به کمک می‌آمدند تا همه چیزی برای یک هم‌نشینی دلپذیر آماده باشد.

قرمز همیشه رنگ شور و هیجان بوده است؛ اما قرمز به تنهایی، زیادی پر شور است و ممکن است دل را بزند؛ برای همین بد نیست که کمی رنگ خنثی به آن اضافه کنم؛ مثلا سفید یا خاکستری و مشکی؛ البته برای این‌که همچنان شور  و هیجانش را حفظ کند؛ سفیدها را بیشتر می‌کنم و اجازه می‌دهم مشکی و خاکستری به کار رفته در وسایل اتاق یا گوشه و کنار دیوار، کمی از سرعت قرمز پرهیجانم کم کنند.

با نگاهی به عکس پایینی، ناگهان خودم را وسط اتاق جذاب  یک هتل  می‌بینم. وقتی می‌روم سفر از یک اتاق چه انتظاری دارم؟ خب معلوم است، گرما و راحتی، این همان چیزی است که از ترکیب سفید با یک کفپوش گرم، می‌شود به دست آورد؛ اما انگار فضا هنوز هم کمی سرد است. خب یکی دو کوسن سدری یا کرم می‌توانند در کنار نور طبیعی اتاق، حسابی فضا را دوستانه و دلنشین کنند.